مسلم در صحیح خود از «عایشه» این‌گونه روایت می‌کند:

هنگامی که رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم وارد خانه‌ی من شد، فرمود:

94 - (418) حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ رَافِعٍ، وَعَبْدُ بْنُ حُمَیْدٍ، - وَاللَّفْظُ لِابْنِ رَافِعٍ قَالَ عَبْدٌ: أَخْبَرَنَا وَقَالَ ابْنُ رَافِعٍ - حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ، أَخْبَرَنَا مَعْمَرٌ، قَالَ الزُّهْرِیُّ: وَأَخْبَرَنِی حَمْزَةُ بْنُ عَبْدِ اللهِ بْنِ عُمَرَ، عَنْ عَائِشَةَ، قَالَتْ: لَمَّا دَخَلَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بَیْتِی قَالَ: «مُرُوا أَبَا بَکْرٍ فَلْیُصَلِّ بِالنَّاسِ» قَالَتْ: فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللهِ، إِنَّ أَبَا بَکْرٍ رَجُلٌ رَقِیقٌ إِذَا قَرَأَ الْقُرْآنَ لَا یَمْلِکُ دَمْعَهُ فَلَوْ أَمَرْتَ غَیْرَ أَبِی بَکْرٍ، قَالَتْ: وَاللهِ، مَا بِی إِلَّا کَرَاهِیَةُ أَنْ یَتَشَاءَمَ النَّاسُ، بِأَوَّلِ مَنْ یَقُومُ فِی مَقَامِ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، قَالَتْ: فَرَاجَعْتُهُ مَرَّتَیْنِ أَوْ ثَلَاثًا، فَقَالَ: «لِیُصَلِّ بِالنَّاسِ أَبُو بَکْرٍ فَإِنَّکُنَّ صَوَاحِبُ یُوسُفَ»

«بگویید ابوبکر با مردم نماز بگزارد. گفتم: یا رسول الله! ابوبکر مردی رقیق القلب و دل‌نازک است و هرگاه قرآن بخواند نمی‌تواند از گریه خودداری نماید ای کاش غیر ابوبکر را فرمان می‌دادی ... دو یا سه بار این سخن را تکرار کردم و او فرمود: باید ابوبکر با مردم نماز بگزارد، شما همراهان یوسفید.

صحیح المسلم 1 ص313 المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسن القشیری النیسابوری (المتوفى: 261هـ)، المحقق: محمد فؤاد عبد الباقی، الناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، عدد الأجزاء: 5.



در حدیث دیگری عایشه می‌گوید:

683 - حَدَّثَنَا زَکَرِیَّاءُ بْنُ یَحْیَى، قَالَ: حَدَّثَنَا ابْنُ نُمَیْرٍ، قَالَ: أَخْبَرَنَا هِشَامُ بْنُ عُرْوَةَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ عَائِشَةَ، قَالَتْ: «أَمَرَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَبَا بَکْرٍ أَنْ یُصَلِّیَ بِالنَّاسِ فِی مَرَضِهِ»، فَکَانَ یُصَلِّی بِهِمْ، قَالَ عُرْوَةُ: فَوَجَدَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فِی نَفْسِهِ خِفَّةً، فَخَرَجَ، فَإِذَا أَبُو بَکْرٍ یَؤُمُّ النَّاسَ، فَلَمَّا رَآهُ أَبُو بَکْرٍ اسْتَأْخَرَ، فَأَشَارَ إِلَیْهِ: «أَنْ کَمَا أَنْتَ»، فَجَلَسَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ حِذَاءَ أَبِی بَکْرٍ إِلَى جَنْبِهِ، فَکَانَ أَبُو بَکْرٍ یُصَلِّی بِصَلاَةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَالنَّاسُ یُصَلُّونَ بِصَلاَةِ أَبِی بَکْرٍ "

«هنگامی که رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم بیمار شد، (همان بیماری که به فوت او انجامید). بلال آمد تا از وقت نماز آگاهش نماید، فرمود: بگویید ابوبکر با مردم نماز بگزارد. تا آنجا که فرمود: شما همراهان یوسفید. پس نزد ابوبکر فرستادیم و او با مردم به نماز ایستاد که پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم در خود احساس سبکی کرد و با تکیه بر دو مرد بیرون آمد... و ابوبکر که وجودش را احساس نمود، خواست تا عقب برود که پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم به او اشاره فرمود به جای خود بمان. سپس آمد تا در کنار ابوبکر نشست و ابوبکر به پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم اقتدا نمود و مردم به ابوبکر اقتدا کردند.

صحیح البخاری 1 ص137 المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، المحقق: محمد زهیر بن ناصر الناصر، الناشر: دار طوق النجاة (مصورة عن السلطانیة بإضافة ترقیم ترقیم محمد فؤاد عبد الباقی)، الطبعة: الأولى، 1422هـ، عدد الأجزاء: 9.



طبری گوید که رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود:

حَدَّثَنَا ابْنُ وَکِیعٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبِی، عَنِ الأَعْمَشِ، قَالَ: وَحَدَّثَنَا أَبُو هِشَامٍ الرِّفَاعِیُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو مُعَاوِیَةَ وَوَکِیعٌ، قَالا: حَدَّثَنَا الأَعْمَشُ، وَحَدَّثَنَا عِیسَى بْنُ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَى، عَنِ الأَعْمَشِ، عَنْ إِبْرَاهِیمَ، عَنِ الأَسْوَدِ، عَنْ عَائِشَةَ، قَالَتْ: [لَمَّا مرض رسول الله ص الْمَرَضَ الَّذِی مَاتَ فِیهِ، أُذِّنَ بِالصَّلاةِ، فَقَالَ: مُرُوا أَبَا بَکْرٍ أَنْ یُصَلِّیَ بِالنَّاسِ، فَقُلْتُ: إِنَّ أَبَا بَکْرٍ رَجُلٌ رَقِیقٌ، وَإِنَّهُ مَتَى یَقُومُ مَقَامَکَ لا یُطِیقُ! قَالَ: فَقَالَ: مُرُوا أَبَا بَکْرٍ یُصَلِّی بِالنَّاسِ، فَقُلْتُ مِثْلَ ذَلِکَ، فَغَضِبَ، وَقَالَ: إِنَّکُنَّ صَوَاحِبُ یُوسُفَ]- وَقَالَ ابْنُ وَکِیعٍ: صَوَاحِبَاتُ یُوسُفَ- مُرُوا أَبَا بَکْرٍ یُصَلِّی بِالنَّاسِ، قَالَ: فَخَرَجَ یُهَادَى بَیْنَ رَجُلَیْنِ وَقَدَمَاهُ تَخُطَّانِ فِی الأَرْضِ، فَلَمَّا دَنَا مِنْ أَبِی بَکْرٍ، تَأَخَّرَ أَبُو بَکْرٍ، فَأَشَارَ إِلَیْهِ رَسُولُ الله ص أَنْ قُمْ فِی مَقَامِکَ، فَقَعَدَ رَسُولُ اللَّهِ ص، فَصَلَّى إِلَى جَنْبِ أَبِی بَکْرٍ جَالِسًا قَالَتْ: فَکَانَ أَبُو بَکْرٍ یُصَلِّی بِصَلاةِ النَّبِیِّ، وَکَانَ النَّاسُ یُصَلُّونَ بِصَلاةِ أَبِی بَکْرٍ اللَّفْظُ لِحَدِیثِ عِیسَى بْنِ عُثْمَانَ.

«آیا هنگام نماز فرا رسیده؟ شخصی گفت: آری، فرمود: به ابابکر دستور دهید با مردم نماز بخواند، عایشه گفت: ابوبکر مردی رقیق القلب است. به عمر دستور دهید. پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: به عمر بگویید و عمر گفت: من بر ابوبکر مقدم نخواهم شد، مادامی که او حضور دارد، پس ابوبکر جلو افتاد، و پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم احساس نمود از شدت تب او کاسته شده است، پس از منزل بیرون آمد و چون حرکت پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم به گوش ابوبکر رسید، خود را عقب کشاند و پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم پیراهن او را کشید و خود در جای او قرار گرفت و رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم نشست (نماز را نشسته خواند) و از همان‌جایی که ابوبکر انجام داده بود، پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم نماز را ادامه داد».

تاریخ الطبری ج3 ص197 المؤلف: محمد بن جریر بن یزید بن کثیر بن غالب الآملی، أبو جعفر الطبری (المتوفى: 310هـ)، (صلة تاریخ الطبری لعریب بن سعد القرطبی، المتوفى: 369هـ)، الناشر: دار التراث - بیروت، الطبعة: الثانیة - 1387 هـ، عدد الأجزاء: 11.


سؤال1:

اگر پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم به ابوبکر دستور داده بود که با مردم نماز بخواند، پس چرا با زحمتی که قادر به راه رفتن نمی‌باشد، به مسجد می‌رود و به نماز مشغول می‌شود؟

سؤال2:

آیا حضور پیامبر در مسجد برای تأیید ابوبکر بوده است؟ اگر چنین است، پس چرا او را کنار می‌زند و پیراهن او را می‌کشد و خود جای او می‌ایستد و نماز می‌خواند؟

سؤال3:

اگر ابوبکر به پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم اقتدا نموده است، چنانچه روایت می‌گوید، پس امامت او معنا ندارد. بنابراین، آیا ممکن است شخصی در زمان واحد و در یک نماز، هم امام باشد و هم مأموم؟

سؤال4:

این نمازی که ابوبکر به جای پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم خوانده، کدام نماز بوده است؟ (صبح، ظهر، عشاء) و در کجا این امامت انجام شده است؟ و چرا محدثان اهل سنّت در کتابهای خود این قضیه را متناقض یکدیگر نقل کرده‌اند؟

سؤال5:

اگر این نماز دلیل بر اولویت ابوبکر در خلافت است، پس چرا مهاجرین و انصار و حتی خود ابوبکر در سقیفه به آن استناد نکرده‌اند؟

سؤال6:

اگر نماز ابوبکر به جای پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم موجب استحقاق او برای خلافت شده است، چرا «عبدالرحمن بن عوف» سزاوار خلافت نباشد؟ مگر نه این است که محدثان شما در مورد «عبدالرحمن بن عوف» از قول پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم روایت نقل کرده‌اند و احدی از بزرگان شما در این روایت تشکیک نکرده‌اند .

بزرگان اهل سنّت متّفق القولند که رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم نماز صبح را پشت سر عبدالرحمن بن عوف به جا آورده است:

وَفِی غَزْوَةِ تَبُوکَ هَذِهِ صَلَّى رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ خَلْفَ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ عَوْفٍ صَلَاةَ الْفَجْرِ

در جنگ تبوک رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم پشت سر عبدالرحمن بن عوف نماز صبح خواند.

(اگر چه این مطلب به اعتقاد شیعه و صریح آیه شریفه «لَا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ وَرَسُولِهِ» سوره حجرات آیه1 باطل می‌باشد و در حضور پیامبر امامت دیگری بر آن حضرت باطل است).