خاطره ای که به یاد دارم از حضرت آیت الله مصطفوی رحمه الله علیه این است که حضرت آقا در جیب های قبای خود پولهای متفاوتی میگذاشتند. مثلا جیب راستشون سهم سادات و جیب چپ سهم حضرت امام و جیبهای دیگر هم به نوبه خود پول روزه و نماز  و همچنین صدقه. روزی شخصی جهت کمک خدمت آقا رسیدند و حضرت آقا مثل همیشه دست توی جیب های مختلفشون کردند و بعد از مدتی یکی از جیبهایشان که مقداری پول درآوردند که بشمارند و به این شخص مستمند بدهند. در حین درآوردن یک ایران چک 50 هزار تومانی افتاد و به محض افتادن آن  پول شخص مستمند پاشو گذاشت روی آن پول , دیدم آقا این پا و اون پا میکرد و نیگاه به پولهایش ,  تا رفتم به اون شخص بگم که پاتونو از روی پول بردارید آقا صدایم زد و فرمودند فلانی بیا توی اتاق کارت دارم. من تا رفتم توی اتاق به آقا عرض کردم که فلانی پاشو گذاشته روی پول , برم بهش بگم؟ یعنی چی خجالت نمیکشه که, حضرت آیت الله مصطفوی به آهستگی فرمودند مشکلی نیست من میخواستم مبلغی پول بهش بدم واقعا نیاز مند است البته اینقدر هم نمیخواستم بدم ولی خب نیاز مند دیگه , صبر کن بره بعد با هم بریم بیرون چون من بهش نمیگم که پاشو برداره از روی آن پول که خجالت بکشه و اون هم صد در صد پاشو برنمیداره و تکون نمیخوره و لبخند معنا داری زدند و باچشماشون تایید کردند....بعد از مدتی اومدیم بیرون و دیدم آن شخص پول را برداشته و رفته..واقعا برای من این حرکت آیت الله مصطفوی تعجب آور بود و مدتها در موردش فکر میکردم...روحش شاد و یا و نامش گرامی باد