در حدیثی از امام صادق علیه السلام آمده است: «اذا قامَ القائِمُ حَکَمَ بِالعَدلَ وَ ارتَفَعَ فی اَیامِهِ الجَورُ وَ اَمَنَت بِهِ السُّبُلُ وَ اَخرَجَتِ الأَرضُ بَرَکاتِها وَرَدَّ کُلَّ حَقٍّ اِلی اَهلِهِ... وَ حَکَمَ بَینَ النّاسِ بِحُکمِ داوُد وَ حُکْمِ مُحَمَّدٍ...؛ وقتی که قائم قیام کند، داوری را بر اساس عدالت قرار می ‏دهد و ظلم و جور در دوران او برچیده می ‏شود و جاده‏ها در پرتو وجودش امن و امان می ‏گردد و زمین برکاتش را خارج می ‏سازد و حق هر کس را به او بر می‏گ رداند، و در بین مردم همانند داوود و محمد داوری می ‏کند...

در مورد امام زمان علیه السلام در روایتفوق  آمده است که با حکم حضرت داوود علیه السلام حکم می کند. حضرت داوود علیه السلام حکم غیبی صادر می کرد و به شواهد و ادلّه وابسته نبود.

در زمان حضرت داوود علیه السلام شخص فقیری مدت ها از خداوند رزق حلالی می طلبید. روزی گاوی در خا نه ی او را شکست و داخل شد.  او هم بر این اساس که دعایش مستجاب شده است ، گاو را سر برید و گوشت آن را کباب کرد و با خانواد ه اش خوردند. صاحب گاو که به دنبال گاوش می گشت، فهمید که آن شخص فقیر گاو را کشته و مصرف کرده است. او را نزد حضرت داوود علیه السلام برد و حضرت داوود علیه السلام از آن شخص فقیر علّت کارش را پرسید. او هم گفت من هفت سال بود دعا می کردم خدا رزق حلالی مرحمت کند، وقتی گاو در را شکست و داخل شد ، گفتم دعایم مستجاب شده است؛ لذا آن را سر بریدم و با خانواده ام خوردم. حضرت داوود علیه السلام به صاحب گاو فرمود : از شکایتت صرف نظر کن. صاحب گاو عصبانی شد و اعتراض کرد که این چه نحو قضاوت کردن است. حضرت داوود علیه السلام به او فرمود : علاوه بر آن، نصف دارا ئی ات را هم به او بده. صاحب گاو به شدت بر آشفت .حضرت داوود علیه السلام فرمود تمام دارا ئی ات را به او بده. در اثر این حکم در بین مردم سر و صدا بلند شد . حضرت داوود علیه السلام همراه با مردم بر سر قبر پدر کسی که گاو را کشته بود، حاضر شد و او را زنده کرد و علّت مرگش را از او جویا شد. او گفت پدر این صاحب گاو غلام من بود . او مرا کشت و تمام دارا ئی ام را هم تصاحب کرد. در نتیجه روشن شد

علاوه بر اینکه تمام دارائی صاحب گاو متعلّق به آن شخص فقیر است، خود صاحب گاو و فرزندانش هم بچه های غلام پدر او هستند و متعلّق به او می باشند. امام زمان علیه السلام هم این گونه حکم می کند.