ابوالمفاخر......

 پدربزرگوار حضرت آیت الله مصطفوی , مرحوم مجاهد آیت الله سید احمد مصطفوی , در عالم رویا می بیند که به ایشان دستور میدهند ازدواج کن که حاصل این وصلت فرزند مجتهدی خواهد بود.

. در شب تولد فرزند خود اول اسفند ماه سال 1310 , درحالی که منتظرخبر تولد فرزند بوده است به خواب رفته و در عالم خواب مشاهده می نمایند که کسی درب منزل را زدن و برای او قنداقه ای می آورد و می فرماید: هدیه آقا امام زمان علیه السلام  , محمد باقر ملقب به ابوالمفاخر , ایشان با اضطراب از خواب بیدارمی شوند که در همین لحظه درب منزل را زده و خانمی پشت درب خبر میدهد:آقا مژده! آقازاده به دنیا آمد و معظم له می فرماید: الحمدلله فرزندم محمد باقر , ملقب به ابوالمفاخر را بیاورید. نام ایشان را آقا امام زمان(عج) تعیین فرمودند.
  ,
مرحوم آیت الله سید محمد باقر مصطفوی در سن هفت سالگی پدر بزرگوار و عظیم الشان خود را از دست داده و درنزد مادر و دایی بزرگوار خود دوران ابتدایی را گذرانده و در سن دوازده سالگی توسط مادر بزرگ خود که یکی از زنان مومنه روزگار بوده , نزد مرحوم حضرت آیت الله العظمی میرسیدعلی یثربی معرفی میگردند و از ایشان خواهش میکنند تا به این نوجوان درس بدهند و آقا دست به سینه خود گذاشته و می فرماید :چشم

  مرحوم آیت الله مصطفوی  دروس مقدمات را در محضر حضرات آیات سید علی حائری , شیخ عبدالله مدنی و شیخ محمود نجفی آموخت
در سن سیزده سالگی توسط استاد گرانقدر خود ملبس به لباس روحانیت گردیده

پس از سه سال مطالعه علوم حوزوی در کاشان، عطش بی انتهای ایشان او را به سمت افق های والاتری سوق می داد، بطوری که با شوقی تمام راهی حوزه علمیه قم شد.

شهر مقدس قم نیز با همه وسعت و علمش او را راضی نمی کرد و دستی او را با تقدیر نجف گره می زد لذا پس از گذشت حدود دو سال رهسپار نجف شد تا 23 سال از سالهای جوانی خود را وقف کسب علوم دینی در آن دیار کند.

آیت الله مصطفوی، خود را در نجف میان دریای مواج فقاهت و اصول، شناور یافت و 23 سال از محضر آیات عظام سیدابوالقاسم موسوی خویی، سید محمود شیرازی ,مجتبی لنکرانی، شیخ جواد بلاغی، سید عبدالاعلی سبزواری، میرحسین یزدی، عباس قوچانی، علامه عبدالحسین امینی و دیگر بزرگان حوزه علمیه نجف در فقه، اصول، تفسیر و اخلاق بهره ها برد.

در عظمت استادان این عالم وارسته همین بس که علم کلام را نزد صاحب کتاب الغدیر، علامه امینی و فلسفه را نزد جانشین آیت الله سیدعلی قاضی طباطبایی، آیت الله شیخ عباس قوچانی فرا گرفت.

آیت الله مصطفوی در ابتدای ورودش به نجف وارد مدرسه سید کاظم یزدی و در حجره نوه ایشان ساکن شد اما پس از مدت کوتاهی با کمبود جا برای نوه سید کاظم یزدی راضی به مشقت او نشد و آنجا را به قصد مدرسه بخارایی ترک کرد.

وی در شرایط سخت و مشقت بار دوری از شهر و دیارش به کسب علم پرداخت اما اوضاع نامساعد اقتصادی هیچگاه مانعی بر سر راه عاشقان علم اهل بیت نبود و عالمان نجف نیز از این مساله مستثنا نبودند.

آیت الله مصطفوی در خاطرات خود از سیدرضا تبتی طلبه هندی الاصل ساکن نجف یاد می کند که سالها به دور از هیچگونه کمک مالی خانواده در مجاورت امیرالمومنین(ع) و با عنایات ویژه آن حضرت به تحصیل علوم دینی مشغول بود.

وی در این باره می گوید: در آن روزگار وضع اقتصادی طلاب نجف بسیار نامناسب بود و افزون بر این، خانواده سیدرضا هم که درگیر جنگ چین و تبت و محاصره بودند، امکان ارسال هزینه های تحصیلی به نجف را نداشتند.

آیت الله مصطفوی در حجره ای محقر اما گرم و صمیمی در کنار مراجع عظام همچون آیت الله وحید خراسانی، سید علی سیستانی، ناصر مکارم شیرازی، جعفر سبحانی و دیگر نوادر علمی روزگار پله های فقاهت و بینش را طی کرد.

وی در این سالها با تدریس و تحصیل علم، اخلاق و درک محضر استادان بزرگ عالم تشیع همراه بود که این امر ذوق و شوق این عالم عاشق حقیقت را دوچندان می کرد.

روح والا و جان جویای حقیقت آیت الله مصطفوی سبب شد که پس از برطرف کردن حکم تحریم از خواندن فلسفه،به آموختن این علم روی آورد، چرا که سالها به فتوای نخستین مرجع شیعه یعنی آیت الله العظمی سیدابوالحسن اصفهانی مطالعه فلسفه در حوزه های علوم دینی تحریم شده بود.

علت تحریم فلسفه، نبود ظرفیت و درک لازم در همه افراد و امکان گمراه شدن آنها اعلام و با گذشت زمان و شرایط روزگار، این حکم ملغی شد و ایشان نزد حضرت آیت الله حاج شیخ عباس قوچانی فلسفه آموخت.

در یکی از خاطرات,حضرت آیت الله سید محمد باقر مصطفوی میفرمایند: روزی حضرت آیت الله خویی در حالی که دستانم در دستان ایشان بود رو به حرم حضرت مولی الموحدین عرضه میدارن یا امیرالمومنین شاهد باش هر آنچه در سینه داشتم به فرزندم سید محمد باقر کاشانی انتقال دادم

مردم کاشان از  آیت الله مصطفوی دعوت نمودند تا به کاشان برگردند , گرچه استاد بزرگوار ایشان مرحوم آیت الله العظمی خوئی حضور ایشان را در حوزه علمیه نجف اشرف لازم میدانستند ولی این امر را واگذار به تصمیم خودشان کردند و ایشان به خاطر دعوت مردم در سال 1351 رهسپار ایران شدند.

از سال 1351 با حضور در شهر کاشان , به اقامه جماعت, تفسیر, و تدریس , خطابه  و بیشتر اوقات خود را صرف رسیدگی به امور مردم پرداخت و در نهایت این عالم وارسته در روز هجدهم آذر ماه 1392 به دلیل کهولت سن به ملکوت اعلی پیوست.

اساتید معظم له :
مرحوم آیت الله العظمی خویی
مرحوم آیت الله العظمی سید عبدالاعلی سبزواری
مرحوم آیت الله العظمی عبداهادی شیرازی
مرحوم آیت الله العظمی سید محمود شیرازی
 
مرحوم آیت الله العظمی حاج شیخ حسین حلی
مرحوم آیت الله العظمی حاج شیخ جواد بلاغی
مرحوم آیت الله العظمی حاج شیخ عباس قوچانی
 
مرحوم آیت الله العظمی حاج شیخ مجتبی لنکرانی

 
خصوصیات اخلاقی :
حضرت آقا همیشه خنده بر لیان مبارکشان بود مردم دار بودند باگوش دادت به مشکلات مردم با آنها همدردی نموده و سعی وافری در حل مشکلات آنها داشتند ذوب در ولایت اهل بیت(ع) بودند در مسایل شرعی بسیار دقیق و حساس بودند نسبت به مسایل اجتماعی و مشکلات جوانان خود را مسئول و موظف می دانستند در بین خانواده و مردم بسیار کم حرف و بیشتر مستمع بودند درب منزل ایشان از بامداد تا دیر هنگام بر روی همکان باز بود شخصا از میهمانیان خود پذیرایی می نمودند

تالیفات معظم له به عربی:
 
رساله در اجتهاد و تقلید رساله در قاعده لاضرر
رساله در جبر و تفویض رساله در دماء ثلاثه ,حج ,خمس, صلاه
 
رساله در طهارت ثلاثه

تالیفات معظم له به زبان فارسی:
 
رساله در مطهریت ارض
 
ردیه برنظریه شیخ محمد خالصی زاده
تقریرات اصول
تقریرات مکاسب
تقریرات طهارت حضرت آیت الله خویی
تقریرات صلاه حضرت آیت الله خویی