حضرت امام حسن عسکرى علیه السلام میفرمایند:
نَظَرَ اَمیرُ المُؤمِنینَ عَلىٌّ علیه السلام اِلى رَجُلٍ فَرَأى اَ
ثَرَ الْخَوفِ عَلَیْهِ ، فَقالَ : ما بالُکَ ؟ قالَ : اِنّى اَخافُ اللّه َ
، قالَ : یا عَبْدَ اللّه ِ ، خَفْ ذُنوبَکَ ، وَ خَفْ عَدْلَ اللّه
ِعَلَیْکَ فى مَظالِمِ عِبادِهِ ، وَ اَطِعْهُ فیما کَلَّـفَکَ وَ لا
تَعْصِهِ فیما یُصْلِحُکَ ثُمَّ لا تَخَفِ اللّه َ بَعْدَذلِکَ فَاِنَّهُ
لا یَظْلِمُ اَحَدا ، وَ لا یُعَذِّبُهُ فَوقَ استِحقاقِهِ اَبَدا ، اِلاّ
اَنْ تَخافَ سوءَ الْعاقِبَةِ بِاَنْتَغَیَّرَ اَو تَبَدَّلَ ، فَاِنْ
اَرَدْتَ اَنْ یُؤمِنَکَ اللّه ُ سوءَ الْعاقِبَةِ فَاعْلَم اَنَّ ما
تَأتیهِ مِنْ خَیْرٍفَبِفَضْلِ اللّه ِ وَ تَوفیقِهِ ، وَ ما تَأتیهِ مِنْ
شَرٍّ فَبِاِمهالِ اللّه ِ وَ اِنْظارِهِ اِیّاکَ وَ حِلْمِهِ عَنْکَ ؛
امیر
مؤمنان على علیه السلام به مردى نگریستند و در چهره او نشانه ترس
دیدند.به او فرمودند: در چه حالى؟ گفت: از خدا مى ترسم. فرمودند: «اى بنده
خدا!از گناهانت و از عدالت خدا درباره ظلم هایى که به بندگان خدا کرده اى
بترس و خدا رادر آنچه تو را موظّف نموده، پیروى کن و از او در آنچه صلاح تو
درآن است، نافرمانى نکن. پس از آن، از خدا نترس؛ زیرا او به هیچ کس ظلم
نمى کند و هرگز کسى را بیش ازاستحقاقش مجازات نمى کند. مگر این که نگران
عاقبت بد باشى، به این که سرنوشت،دگرگون شود و تغییر یابد. پس اگر خواستى
از عاقبت بد درامان باشى، بدان هر خیرىکه به تو مى رسد، از لطف خدا و توفیق
اوست و هر شرّى به تو مى رسد، به جهت مهلت دادن خدا به تو و بردبارى اش
درباره توست»
منبع :
تفسیر امام حسن عسکرى علیه السلام ، ص265، ح133
حضرت رسول اکرم صلی الله وعلیه و اله میفرمایند:
الْمُؤْمِنُ أَشَدُّ فِی دِینِهِ مِنَ الْجِبَالِ الرَّاسِیةِ وَ ذَلِکَ أَنَّ الْجَبَلَ قَدْ ینْحَتُ مِنْهُ وَ الْمُؤْمِنُ لَا یقْدِرُ أَحَدٌ عَلَى أَنْ ینْحَتَ مِنْ دِینِهِ شَیئاً وَ ذَلِکَ لِضَنِّهِ بِدِینِهِ وَ شُحِّهِ عَلَیهِ
(بحار الأنوار ج64 ص 299 )
« مؤمن در دینش از کوههاى بلند هم سختتر و پابرجاتر مىباشد زیرا کوهها را با کندن و تراشیدن مىتوان در آن نقصان پدید آورد، ولى از مؤمن نمىتوان چیزى کاست، زیرا او نسبت به دینش بخل مىورزد و به دیگران نمىدهد.»
بیش از هزار سال پیش که حدود هشتاد سال از دوران غیبت کبرای امام زمان(علیه السلام) می گذشت ، آن حضرت در نامه ای به شیخ مفید رحمه الله علیه فرمودند : « ما به خبرهای شما احاطه کامل داریم و چیزی از خبرهای شما برای ما پنهان نمی ماند و آگاهیم از ذلت و خواری که به شما رسیده ، از زمانی که عده ای از شما تمایل نموده اند به عقاید و اعمالی (ناپسند) که گذشتگان صالح از آن دور بودند و عهد و پسمانی را که از آن ها گرفته شده بود (نسبت به امام زمانشان) بدور انداختند گویا که نمی دانند.»
نکته قابل توجه اینجاست که این توقیع در سال های اولیه دوران غیبت فرستاده شده است ، اکنون که وضع بسیار بدتر از آن زمان است و مردم در سختی ها ، فشارها و فساد بسیار بیشتری گرفتار شده اند .
همه ی ما
لکه های سیاهی هستیم,
اگر پشت کنیم
به آفتاب ...
روایتی در کافی شریف هست که می فرماید: «ای
إِمَاماً مِنْ وُلْدِ فَاطِمَهَ ع». «فَما لَهُ مِنْ نُورٍ إِمَامٍ
یَوْمَ الْقِیَامَهِ».روز قیامت هم هیچ روشنایی و نوری نیست. پس نور را
باید خدا بدهد و چیزی جز نور ائمه هدات معصومین نیست و این نور از عالم
دنیا شروع می شود.
محرومان از نور
اگر کسی در این دنیا به نور آن ها راه پیدا
نکرد، در قیامت از نورانیت محروم است. لذا کسانی که در این دنیا از این نور
برخوردار نبودند، وقتی در قیامت می گویند ما را از نور بهره مند کنید، به
آن ها می گویند: «یَوْمَ یَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ
لِلَّذینَ آمَنُوا انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِکُمْ قیلَ ارْجِعُوا
وَراءَکُمْ فَالْتَمِسُوا نُوراً فَضُرِبَ بَیْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بابٌ
باطِنُهُ فیهِ الرَّحْمَهُ وَ ظاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذابُ».
به مؤمنین می گویند: اجازه دهید ما هم از
نور شما بهره مند شویم. بین شان حجابی است که از این نور محروم می
شوند. «یَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ یَسْعى نُورُهُمْ
بَیْنَ أَیْدیهِمْ وَ بِأَیْمانِهِمْ بُشْراکُمُ الْیَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْری
مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدینَ فیها ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ
الْعَظیمُ».
مؤمنین در قیامت
در روز قیامت فقط مؤمنین هستند که از نور
برخوردارند. علتش هم این است که در دنیا دنبال نور رفتند. بنابراین، همه
هدایت ها با نور الهی است و این نور الهی است که در مشکات انوار الهی تجلی
پیدا کرده و تنها مصدر هدایت است. اگر کسی از این نور برخوردار نبود، ورای
این نور، نور دیگری نیست که به وسیله آن نور هدایت بشود. نتیجه این است که
در ظلال می ماند و این ظلال هم در دنیاست و هم در آخرت، یعنی اگر کسی در
این دنیا نورانی نشد، در آخرت هم نورانی نخواهد شد و در ظلمات خواهد بود.
از پیامدهاى ناگوار و زیان بار جست وجوگرى در احوال خصوصى مردم، این است که شخص بى پروا و کنجکاو، دوستان خود را از دست می دهد؛ زیرا هیچ دوستى نمی پسندد که دیگرى در حریم خصوصى اش، تفتیش کند و به ویژه در پى عقیده هاى پنهانى او باشد. امام صادق(ع) در این باره به مسلمانان هشدار می دهد و آنان را از قطع پیوندهاى دوستانه بر حذر می دارد.
«لا تفتش الناس عن أدیانهم فتبقى بلا صدیق»؛ از دین و آیین مردم پرس وجو مکن که بى دوست می مانى.
بحارالانوار، ج 75، ص 253، ح 109.
حضرت امام رضا علیه السلام میفرمایند :
هفت چیز بدون هفت چیز دیگر مسخره است:
1-کسى که به زبان استغفار کند و در دل پشیمان نباشد ،خود را مسخره کرده،
2- کسى که توفیق از خدا بخواهد و کوشش نکند،خود را مسخره کرده،
3- کسی که بهشت خواهد و بر سختیها صبر ننماید،خود را مسخره کرده،
4- کسی که از آتش به خدا پناه برد و از لذت دنیا دست نکشد،خود را مسخره کرده،
5-کسی که مرگ را یاد کند و آماده آن نشود،خود را مسخره کرده،
6-کسی که خدا را یاد کند و مشتاق دیدار او نباشد،خود را مسخره کرده،
7- کسی که در گناه اصرار ورزد و بدون توبه از خدا طلب عفو و بخشش کند،خود را مسخره کرده است
منبع:
تحریر المواعظ العددیة
صفحه : 470
در این مدت خیلی ها میگفتند که وقتی با اهل سنت برخورد میکنیم بیان میکنند که آنها زبانشان عربی است و بهتر از الفاظ و ....کلمات قرانی متوجه میشوند مخصوصا در مورد بحث ولی که آنها تعبیر به دوست میکردند....جوابهایی برایشان داده شد و آن هم از کتب اهل سنت. من در اینجا باز اثبات امامت حضرت امیرالمومنین را بصورت کلی بیان میکنم.
بهترین راه اثبات امامت امیرالمومنین حضرت امام علی (ع) برای اهل سنت، تمسک به قرآن و روایاتی که در توضیح آنها در کتب خودشان نقل شده است، می باشد و البته بدیهی است که انسان باید حقیقت جو باشد تا به توجیهات ناصواب و غیر عقلانی متوسل نشود و چشم را به روی حقیقت نبندد.
در قرآن مجید آیات فراوانی است که با استفاده از احادیثی که از پیامبر اکرم (ص) در شأن نزول آنها وارد شده است،که امامت حضرت امام علی (ع) را اثبات می نمایند.
به آیاتی چند توجه فرمایید:
1. آیه تبلیغ: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک..1.» که طبق روایات معتبر از اهل سنت در جریان غدیر خم نازل شده است و در این روز تاریخی پیامبر(ص) با اعلام ولایت و جانشینی حضرت امام علی(ع) رسالت خود را تکمیل فرمود.
2. آیه ولایت: «انما ولیکم الله و رسوله و الذین امنوا الذین یقیمون الصلاة..2.» که ولایت حضرت علی (ع)3 در کنار ولایت خدا و رسول(ص) قرار داده شده است.
3. آیه اولی الامر: یا ایها الذین امنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم..4» که اطاعت از اولی الامر را به نحو مطلق واجب کرده است، و از این الزام مطلق بدست می آید که امام باید معصوم باشد لذا غیر از حضرت علی(ع) که از عصمت برخوردار نیست، نمی تواند امام باشد. علاوه روایاتی که از کتب اهل سنت در ذیل این آیه به معرفی حضرت علی(ع) به عنوان امام و جانشین پیامبر (ع) پرداخته است، بیش ار اندازه است .
4. آیه صادقین: یا ایها الذین امنوا اتقوا الله و کونوا مع الصادقین..5» که می فرماید: ای اهل ایمان، تقوا داشته و با صادقین باشید و در روایات بیان شده است که: منظور از صادقین حضرت علی(ع) و اهل بیت پیامبر(ص) می باشند.
2 . مائده، 55.
3. چون طبق روایات معتبر آنکه در رکوع انگشترش را به سائل داد حضرت علی (ع) بوده است.4. نساء، 59
داشتم کتاب نفیس نهج البلاغه را مطالعه میکردم به عباراتی از خطبه 150 حضرت امیرالمومنین علیه السلام برخورد کردم که دیدم جالب است بیان کنم . حضرت میفرمایند:
به راههای چپ و راست رفتند, و راه ضلالت و گمراهی را پیمودند, و راه روشن هدایت را گذاشتند.پس درباره آنچه که باید باشد , شتاب نکنید و آنچه را که در آینده باید بیاید دیر مشمارید. چه بسا کسی برای رسیدن به چیزی شتاب میکند, اما وقتی به آن رسید دوست دارد که ای کاش آن را نمیدید, و چه نزدیک است امروز ما به فردایی که سپیده آن آشکار شد.
حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام فرمودند: بدانید که بین حق و باطل، بیش از چهار انگشت، فاصله نیست.
یکی از حاضران پرسید: چگونه بین حق و باطل، بیش از چهار انگشت فاصله نیست؟ امیرالمومنین علیه السلام انگشتان را کنار هم گذارد و بین گوش و چشم خود قرار داد، سپس فرمود:
«الباطل ان تقول سمعت، والحق ان تقول رایت؛ ؛باطل آن است که بگوئی شنیدم، و حق آنست که بگوئی دیدم»یعنی شنیدنیها را مثل دیدنیها که با چشم دیده ای، باور مکن و تا یقین نکردی، سخن این و آن را، درباره افراد نپذیر.
(خطبه 141 نهج البلاغه)