و اما سوالات ما که روی سخن به علما و دانشمندان اهل تسنّن به خصوص حقوق دانان و قانون شناسان این فرقه است، سؤال می شود:
سؤال 1 :
طرح شورای عمر، بر اساس کدام یک از آیات قرآنی یا احادیث و فرموده های پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بود؟
سؤال 2 :
گذشته از اصل شورا، که نه با ترک تعیین خلیفه از ناحیه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم (به ادّعای خود عمر(6) و همفکرانش) سازگار بود و نه با اقدام به تعیین خلیفه از ناحیه ابوبکر، موضوع محدودیت اعضای آن در شش نفر، تحت چه ضابطه ای بود؟
سؤال 3 :
مدت برگزاری آن در طیّ سه روز، نه کم و نه زیاد به چه علت و دلیلی تعیین شد؟
سؤال 4 :
اختصاص عضویت آن به نامبردگان، با وجود ده ها، بلکه صدها نفراز صحابه که به مراتب بیش از اعضا شورا (منهای امیرمؤمنان علیه السلام) دارای صلاحیت علمی و تقوایی و سابقه خدمت و حالت مصلحت اندیشی برای اسلام و مسلمانان بودند چگونه بود؟
سؤال 5 :
با این که عمر خود قبل از همه انگشت روی پاره ای از نقاط ضعف اخلاقی، سیاسی و بالاخره بی کفایتی و عدم صلاحیت یک یک اعضا شورا (به جز علی علیه السلام) نهاد و به آنها اعتراف نمود و بدین وسیله زمینه صلاحیت آنها را برای انتخاب، لغو یا تضعیف کرد، دیگر چه مجوّز و مصلحتی در اختصاص یافتن عضویت شورا به آنها بود؟
سؤال 6 :
حکم جداکردن سر هر یک از اعضای شورا که در برابر توافق و تصمیم گیری پنج نفر دیگر دم از مخالفت زند، برای چه بود؟
سؤال 7 :
حکم جدا کردن سرهای دو نفر از اعضای شورا که با رأی چهار نفر دیگر مخالفت نمایند؟ به چه منظوری بوده است؟
سؤال 8 :
حکم جداکردن سرهای نیمی از اعضای شورا که در برابر تصمیم گیری نیم مشتمل بر «عبدالرحمن بن عوف» مخالفت ورزند و به تعبیر دیگر، حکم قطع گردن کسانی که از بیعت با کسی که «عبدالرحمن ابن عوف» با وی بیعت نموده خودداری کنند، هر چهار نفر باشند، به چه دلیل بود؟
سؤال 9 :
حکم قتل هر شش نفر از اعضای خلافت در صورت عدم توافق بر سر تعیین خلیفه به مدت سه روز چگونه و بر اساس چه دلیل صادر شد؟ با این که به گفته خود عمر، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از همه آنها راضی و خشنود بود و عمر با استناد به این موضوع آنها را صالح و به عنوان عضویت شورا معرّفی کرد!!
سؤال 10 :
واگذاری اختیارات قاطع و سرنوشت ساز شورا به «عبدالرحمن بن عوف» و بی کاره بودن دیگران، بر اساس چه مزیّت و حقّ تقدمی نسبت به دیگران بود؟
سؤال 11 :
اعطای مأموریت به پنجاه مرد مسلح، تحت فرماندهی «ابوطلحه»برای محاصره و تحت نظر قرار دادن اعضای شورا جهت به اجر درآوردن هرچه زودتر و دقیقتر دستور عمر، مبنی بر قتل متخلفان و دیگر موضوعات بر اساس چه ضابطه ای از ضوابط و مقررات کتاب و سنّت از ناحیه عمر طرّاحی و صادر گردید؟
سؤال 12 :
عمر خود شهادت داد و گفت:
«ان رسول الله [صلی الله علیه و آله و سلم]
مات و هو راضٍ عن هذه السته من قریش: علی و عثمان و طلحه و الزبیر و سعد و
عبدالرحمن بن عوف»(7)
«بدرستی که رسول خدا [صلی الله علیه و آله و سلم]
از دنیا رفت در حالتی که از شش نفر از اهل قریش راضی بود که آن شش نفر
عبارتند از: علی و عثمان و طلحه و زبیر و سعد و عبدالرحمن بن عوف»
و در وصیت خود وقتی که این شش نفر را جهت تشکیل شوری تعیین کرد، گفت:
«فعلیکم
بهؤلاء الرّهط الذین قال فیهم النبی انهم من اهل الجنه، علی و عثمان، ابنا
عبد مناف، و سعد و عبدالرحمن بن عوف، خال رسول الله [صلی الله علیه و آله و
سلم] و الزبیر حواریّ رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم] و طلحه
الخیر»(8)
پس بنا به گفته عمر پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم هم
از این شش نفر راضی بوده و هم آنها را اهل بهشت دانسته، پس روی این حساب به
چه مجوزی دستور قتل آنها را صادر کرد و گفت در صورت مشاهده مخالفت از
اعضاء شوری آنها را به قتل برسانید؟
1.
عقدالفرید، ج4، ص 274-276؛ کامل ابن اثیر، (حوادث سنه 23) ج3، ص 66؛ شرح
نهج البلاغه، ابن ابی الحدید (شرح خطبه شقشقیه)، ج1، ص 185-194؛ تاریخ
طبری، ج4، ص 228-241؛ طبقات، ابن سعد، ج3، ص 338؛ تاریخ ابن کثیر، ج7، ص
144-146؛ شرح العقائد النسفیه، ج1، ص 180؛ و ... .
2. کنزالعمال، متقی هندی، ج5، ص 736، شماره 14259.
3. ریاض النضره، ج2، ص 12 و در ط بیروت ج2، ص 46.
4. همان، ج2، ص 74 و در ط بیروت، ج1، ص 354.
5. کنز العمال، متقی هندی، ج5، ص 739-740.
6.
صحیح مسلم، کتاب الاماره، باب الاستخلاف و ترکه، تحت شماره 1823، صحیح
ترمذی، کتاب الفتن، باب ما جاء فی الخلافه، شماره 2225؛ مسند، احمد بن
حنبل، ج1،ص 43 و 46-47؛ تاریخ بغداد، ج1، ص 258؛ و ... .
7. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج1،ص 185(فی فقه شوری)، تاریخ طبری، ج4، ص 227؛ کامل، ابن اثیر، ج3، ص 65؛ و ... .
8. عقدالفرید،ج4، ص 274-276؛ تاریخ طبری، ج3، ص 293؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج1، ص 191؛ و...