درمورد زیارتهای که ایشان مشرف شدند خاطرات زیادی است که یکی از آنها که خیلی به نظر جالب می آید را عرض میکنم.
چندین سال پیش یکی از مریدان آیت الله مصطفوی (آقای دکتر فراست)وسیله ای نقلیه خریده بودند .لذا خدمت حضرت آقا رسیدند و پیشنهاد کردند که امشب شب بیست و هفتم رجب است دوست دارید با هم دیگر مشرف بشویم به حرم حضرت امام رضا علیه السلام. آقا هم استخاره ای میکنند و با مزاح میفرمایند اگر سالم میرسونید مشکلی نیست.همراه یکی از دوستان دیگر بنام آقای دانشوزیری حرکت میکنند به نیت زیارت حضرت در شب بیست و هفتم ماه رجب که از ایام زیارتی حضرت است. وقتی به مشهد مشرف میشوند در حرم بسته بوده بخاطر دیدار یکی از سران کشوری.چون برنامه ای در کاشان داشتن قصد برگشت را دارند و آقا خیلی گریه میکنه که اینهمه راه اومدیم و توفیق زیارت را نداشتیم.بعد از زیارت , همینکه میخواستند برگردند یکی از دوستان آقا را میبینه و اصرار که بایستی امشب بمانند و ایشان اون شب را در مشهد مقیم میشوند تا اینکه فردا به حرم حضرت امام رضا علیه السلام مشرف میشوند. در آنجا درحال دعا خواندن بودند که خدام برای نظافت وارد حرم شدند و افراد را جابجا نمودند .ویکی از خدام بنام آقای قزوینی خدمت آقا میروند و در گوش ایشان میفرمایند که اگر میخواهید حضرت را زیارت فرمایید بروید در قسمت بالا سر بنشینید و دعا بخوانید و در این هنگام افراد را بیرون میکنند حتی با اصرار زیاد هم آقای فراست و هم آقای دانشوزیری که خود را منتسب به آقا میشمردن اجازه ورود نمیدهند از اینجا به بعد را خود حضرت آقا میفرمودند که من مشرف شدم بالای سر ایستاده و درحال گریه که اینطور منو دعوت کردی و تشکر , که باز خادم , خدمت آقا میرسه و میفرماید حضرت آقا عرض کردن بنشینید بالای سر و دعا بخوانید (در مفاتیح آشیخ عباس قمی رحمه الله علیه میفرماید بالا سرحضرت بنشینید و دعا کنید) و بعد میفرماید که به حضرت سفارش مارا بکنید که سی سال است خادم حضرت هستم ازم راضی باشد.حضرت آقا میفرماید در حال خودم و گریه بودم که حضرت منو تنها دعوت کرده که ناگهان پرده از جلوی چشام برداشته شد و حضرت امام علی بن موسی الرضا علیه السلام را با یک لباده قهوه ای و خط دار و چهره ای زیبا و محاسبی زیبا مشاهده نمودم و عرض سلام کردم و سفارش آن خادم را کردم و ایشان لبخندی زدند و سپس و باحال گریه ای (به حدی که هرکی ایشون را میدیدند گریه میکردند) عرض کردم یا حضرت علی بن موسی الرضا خودت بهمون قول دادی سه جا به فریادمون میرسی و من اومدم خدمتتون نکنه منو رهاکنی و ....که دیگه چیزی از اون به بعد تعریفی نکردند.....
آخرین زیارت حضرت آیت الله مصطفوی رحمه الله در حرم حضرت امام رضا علیه السلام
حجم: 2.3 مگابایت
در وصف رفتار و صفات پیامبر (ص) گفتهاند که اغلب خاموش بود و جز در حد نیاز سخن نمیگفت . هرگز تمام دهان را نمیگشود ، بیشتر تبسم داشت و هیچ گاه به صدای بلند نمیخندید ، چون به سوی کسی می خواست روی کند ، با تمام تن خویش بر میگشت . به پاکیزگی و خوشبویی بسیار علاقهمند بود ، چندانکه چون از جایی گذر میکرد ، رهگذران پس از او ، از اثر بوی خوش ، حضورش را در مییافتند . در کمال سادگی میزیست ، بر زمین مینشست و بر زمین خوراک میخورد و هرگز تکبر نداشت . هیچ گاه تا حد سیری غذا نمیخورد و در بسیاری موارد ، به ویژه آنگاه که تازه به مدینه در آمده بود ، گرسنگی را پذیرا بود . با اینهمه ، چون راهبان نمیزیست و خود میفرمود که از نعمتهای دنیا به حد ، بهره گرفته ، هم روزه داشته ، و هم عبادت کرده است . رفتار او با مسلمانان و حتی با متدینان به دیگر ادیان، روشی مبنتی بر شفقت و بزرگواری و گذشت و مهربانی بود . سیرت و زندگی او چنان مطبوع دل مسلمانان بود که تا جزئیترین گوشه های آن را سینه به سینه نقل می کردند و آن را امروز هم سرمشق زندگی و دین خود قرار میدهند .
پیام بنیادی اسلام ، بازگشت به هدف مشترک پیامبران ، یعنی توحید و یکتا پرستی بود ؛ باوری که ایمان بدان در آموزهای مشهور از پیامبر اکرم ( ص) مایة رستگاری انسان دانسته شده است : قولوا لا اله الا الله تفلحوا. در چنین تفکری ، همراه با اقامة « قسط» که یکی از اهداف اصلی پیامبران الهی است ( حدید 57/25 ) ، همة امتیازات بشری همچون رنگ و نژاد و زبان و جز آن تنها دستمایهای برای شناخت مردمان از یکدیگر دانسته شده ، و آنچه ملاک و میزان برتری دانسته شده ، فقط « تقوا» است (حجرات / 49 / 13) . پیامبر اسلام (ص) برای تحقق این جنبه از رسالت خویش ، در شهری کوچک حکومتی مبتنی بر اصل توحید و قسط بنا نهاد و اقوام ناسازگار حجاز و تهامه را به سوی اتحاد و تشکیل « امت واحده » رهنمون شد ( انبیاء / 21 / 92 ) که به منزلة بازگشتی به این پیشینة قرآنی بود که همگی مردمان نخست امتی یکپارچه بوده اند و پیامبران همواره کوشیده اند تا یگانگی امت را باز گردانند و قوام بخشند ( بقره / 2/ 213 ) . پیام رسالت آن حضرت ، هر چند که نخست میبایست انذار خود را از قوم و بوم خود آغاز میکرد ( انعام /6/ 92 ) ، از آغاز پیامی جهان شمول بود ( یوسف / 12/ 104 ) . در برخورد با آداب و رسوم مردمان عرب ، اگر چه قرآن در مقام ستیز با مظاهر ناپسند آن بر آمده، و مثلاً حمیت اعراب پیش از اسلام را « حمیه الجاهلیه » خوانده است ( فتح / 48 / 26 ) ، اما در برخورد با رسوم پسندیده و گاه مبتنی بر تعالیم آسمانی ، نقش اسلام جهت بخشی توحیدی و تصحیح انحرافها بود .
یکی از شاگردان آیت الله حاج سید محمد باقر مصطفوی رحمه الله تعریف میکرد که اواخر عمر آقا , کمی کسالت داشتند و با آن حالشان باز تلفنها مسایل را شخصا خودشون جواب میدادند . پیشنهادی به ایشان دادم تا یکی از شاگردان وطلاب جوابگوی تلفنهای شما باشند و در مواقع که مشکلی پیش آمد مزاحم آقا بشوند. ایشان بعد از تاملی فرمودند خوب بسم الله....و این کار را به من سپردم چون در مسایل کمی دقیق بودم....حدود یک هفته بنده جوابگو کلیه تلفنهای صبح آقا بودم. تا یک روز به آقا عرض کردم .آقاجون قربون جدتون بشم شما در نجف مشرف شدید و صبر امیرالمومنین را دارید من که دیگه نمیکشم از بس تلفن جواب دادم و ایشان با همان خنده های همیشگی و خاص خود فرمودند خسته نباشی. ...من بعداز دوسه روز به یکی از آقای سیدی گفتم شما از نزدیکان آقا هستید جواب تلفن ها رابدهید... یک روز که من منزل آقا بودم و ایشان یک هفته ای بود که تلفنها را جواب میداد سرساعت 10 صبح بود که دیدم با لحنی تند گفت چیکار داری هرروز دوتا استخاره میگیری آقا وقت نداره.بعد با ناراحتی تلفن را گذاشتند .آقا فرمودند چی شده؟ اون سید گفت نمیدونم این بنده خدا مریض چیه چند روز زنگ میزنه و دوتا استخاره میگیره...کاری ندارند مردم ....! آقا یه کم تو هم رفت و فرمود تو یک هفته اینجاهستی تحمل نکردی من بیش از ده سال سر ساعت 10 این بنده خدا زنگ میزنه براش استخاره میگیرم یکبار باهاش برخورد نکردم...وروبه همه کرد و گفت دیگه دوست ندارم کسی تلفن جواب بده. مردم هزارجور گرفتاری دارن وقتی با یه استخاره در طول روزش آرامشش بهش دست میده, چرا نکنم؟...لابد بیمار, وسواس داره و ....واقعا اونجا به اینهمه ایمان و صبر و نیت آقا پی بردم و شیفته رفتارش شدم
مرحوم حضرت آیت الله مصطفوی در حالی که در بستر بیماری بودند در مورد آثار زیارت امین الله و عاشورا فرمودند :
بزرگان از علمای نجف ( قدس الله اسرارهم ) ملتزم بودند که هرروز زیارت عاشورای حسینی(ع) را جزو فریضه برای خود حساب کنند.و این فریضه که عبارت از یک زیارت مستحبی است که در روز عاشورا تشریع شده و ائمه اطهار حسب النقل روات حدیث ما مانند حضرت امام باقر(ع) و حضرت امام صادق(ع) زیارت عاشورا را بعد از زیارت امیرالمومنین(ع) قرائت می فرمودند و کیفیتش را هم بزرگان از محدثین ما مانند مرحوم آشیخ عباس قمی (ره) نقل میکند .علمای بزرگ ما بعد از تشرف به زیارت حضرت امیرالمونین (ع) ضمن خواندن نماز حضرت و زیارت امیرالمونین (امین الله ) و بعد از آن , نماز زیارت و سپس زیارت عاشورا میخواندند.
و با خواند این دوزیارت امین الله و زیارت عاشورا حاجات خود را میگرفتند و خود اینجانب مکررا برای گرفتن حاجات خود این دو زیارت را میخواندم. و اگر همان روز حاجت خود را نمی گرفتم روز بعد مسلما حاجتم برآورده میشد.
بر شما باد که هرروز ملتزم به خواندن زیارت امین الله در مرتبه اول و زیارت عاشورا بعد از نماز صبح با صد لعن و صد سلام باشید و سپس حاجات خود را از حضرت امیرالمونین(ع) و حضرت سید الشهداء (ع) بگیرید که حوایجتان برآورده میشود . یقین بدانید که با خواندن و استمرار در آن اثرات آن را خواهید دید. آنقدر این موارد دیده وشنیده شده که منکری برای این ادعا باقی نمیماند که بخواهد این اثرات را انکار کند . ما تجربه کردیم و تجربه ما به ثبوت رسیده است
امیدوارم که همه حاجتمندان حاجات خود را از این دوبزرگوار و ائمه اطهار(ع)بگیرند.
لازم به ذکر است معظم له تا آخرین روز حیاتشان هم زیارت امین الله و زیارت عاشورا را ترک نکردند و باصدای حزین هررور میخواندند و اهل بیت معظم له نیز از این دعاها مستفیض میشدند. روحشان با حضرت امیرالمونین(ع) و حضرت سید الشهدا و حضرات ائمه اطهار محشور باد. شهریور 1390
زیارت اربعین حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام زیباترین و با شکوه ترین زیارتی است که درعالم دیده میشود و لذت و خاطراتش در وجود هر عاشقی میماند.
در نهضت پرشور حسینی، عوامل بسیاری راه را برای عالمگیر شدن این نهضت
هموار کردند، کاروان اسراء، خطبههای حضرت زینب و امام سجاد علیهما السلام
در کاخهای ظلم کوفه و شام و در مسجد اموی، و به دنبال آن قیام توابین و
بیداری مردم بعد از غفلت از یاری امام حسین علیه السلام و حوادث متعدّد
دیگر که هر یک به نوبهی خود در معرفی و بیان حقیقت عاشورا، امت اسلامی را
مخاطب خود قرار دادند، یکی از همین عوامل که در شناساندن قیام عاشوراء نقش
به سزائی داشت و شاید جزو اولین طلیعههای فروغ این خورشید درخشنده بود،
اربعین و اربعینهای بعد از عاشورا است، در هر اربعین یادوارهای با شکوه
بر مزار شهیدان کربلاء برگزار میشود، و مردم از این رهگذر یک بار دیگر
نهضت امام خود را مرور میکنند، و با اهداف آن آشنا میشوند و به عظمت و
شکوه آن پی میبرند، در مقابل آن خود را مسئول میدیدند و همانند توابین
آن عصر تائب میشدند.
اربعین تنها یک روز از روزهای سال نیست، بلکه
آیینهای است در برابر چشمان میلیونها انسان معتقد که در آن تصویری از نهضت
و قیام خونین محّرم نقش میبندد، اگر چه از بعد تاریخی همانطور که گفتیم
اختلاف است که آیا اهل بیت امام حسین علیه السلام در اربعین اول یا سال بعد
به کربلا آمدندهاند، اما آنچه مسلم است ، زیارت مزار شهدای عاشورا توسط
جابربن عبدالله انصاری و عطیّه است که در این نوشتار سخن از شخصیت این دو
بزرگوار و زیارت اربعین آنهاست.
شیخ طوسی در کتاب مصباح المتهجد
مینویسد: روز بیستم ماه صفر روزی است که جابربن عبدالله انصاری، صحابی
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از مدینه برای زیارت قبر اباعبدالله به
کربلا آمد، او اول کسی است که مزار امام علیه السلام را زیارت کرد و در
این روز زیارت امام حسین علیه السلام مستحب است.