۳۹ مطلب با موضوع «مرحوم حضرت آیت الله حاج سید محمد باقر مصطفوی» ثبت شده است

توصیه های مرحوم آیت الله مصطفوی در جمع طلاب

در جمعی از طلاب بعد از اقامه نماز جماعت , مرحوم آیت الله مصطفوی فرمودند: شما طلبه ها باید سعی و تلاشتان بیشتر از دیگران باشد چون شما لباس حضرت امام جعفر صادق علیه السلام را پوشیدید و به عنوان سربازان حضرت ولی عصر عج الله محسوب میشوید . لذا توصیه میکنم که هر روز خود را موظف به خواندن قرآن برای سلامتی امام زمان (عج) کنید , حتی الامکان ماهی یک قرآن برای سلامتی حضرت بخوانید. سعی کنید بعد از نماز صبحتان دو رکعت به نیت سلامتی امام زمان (عج)  بخوانید...فورا بعد از نمازها خصوصا صبحتان بلند نشوید . بنشینید  دعا بخوانید دعای عهد فراموش نشود...دعای فرج بخوانید وقت بگذارید برای حضرت ,  آنوقت اثراتش را در خود و خانواده تان خواهید دید.... فراموش نکنید هرچه سختی در این لباس ببینید برای خودتان مفید است..... مطالعه زیاد بکنید... از اتلاف وقت بیهوده جلوگیری کنید... نماز شب فراموش نشه بخوانید که من هرچه از خدا خواستم  از این نماز شب ها و زیارت حضرت اباعبد الله الحسین علیه السلام گرفتم. بخوانید و استمرار داشته باشید به آن...هرکاری انجام میدهید هر قدمی که  برمیدارید حتی درس میخوانید امام زمان عج را در نظر بگیرید....شاید بعضی ها نگاه بدی به این لباس داشته باشند و برخوردی بدی به شما بکنند ....تحمل کنید حضرت اجرش را خواهد داد....

۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
سید مهدی

مراسم مولودی خوانی میلاد حضرت صاحب الزما ن عج در بیت آیت الله مصطفوی


امروز هم مانند همه اعیاد  در بیت مرحوم  حضرت آیت الله مصطفوی مراسم مولودی خوانی بمناسبت میلاد منجی عالم بشریت برقرار بود و مداحان با شعرخوانی این روز را پاس داشتند.البته بدینمناسبت هم مراسم عقد ی نیز برقرار شد که ایت الله حاج سید محمدعلی مصطفوی  خطبه عقد عروس و داماد را خواند و برای ایشان طلب خوشبختی و سعادت نمودند.

بخاطر آوردم که مرحوم آیت الله مصطفوی میفرمودند که مومن باید زرنگ باشه ....هرکاری که انجام میدهید منور کنید به نور اهل بیت .....اگر عروسی دارید در این ایام بگذارید.....حتی مهمونی میخواهید بدهید بگویید بمناسبت ولادت .....کادو میخواهید بدهید در این ایام بدید......حتی برای خانواده خودتون لباسی یا وسیله ای بخرید یا پولی بدهید بگویید بخاطر عیدی این روز است....خلاصه این ایام را در بین خانواده و بچه هاتون بهانه قرار دهید تا .در ذهنشان بماند که این ایام راباید کرامت داشت  و چقدر این عید براشون لذتبخش و یادگار میماند.....

خلاصه کلام ...شما که باید بالاخره در منزل خرج بدهید چه بهتر که اون را به این ایام بچسبانید و متبرک نمایید.

۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
سید مهدی

خاطره ای عجیب از آیت الله مصطفوی برای نیمه شعبان

بخاطر دارم در بیت مرحوم حضرت آیت الله مصطفوی صحبت از شب نیمه شعبان و احیاء این شب  به میان آمد و ایشان خیلی تاکید داشتند به احیا نمودن شب نیمه شعبان که شاید شب قدر باشد. لذا به خاطره ای اشاره نمودند که عجیب بود.

ایشان میفرمودند که در کشور پاکستان خانمی سنی مذهب , هرساله این شب را احیاء میگرفتند نه به خاطر شب ولادت امام زمان بلکه بخاطر فضیلت این شب....درحال دعا بودند که میبینند در آسمان نوری ظاهر شد و برروی زمین پخش می شود به نحوی که هر قسمت از این نور به خانه ای روانه شده بود...وقتی دقت میکند میبیند که این نورها فقط به خانه های کسانی رفته که شیعه بودند لذا به بستگان صدا میزنه و به آنها میگه این حقانیت شیعه ها است و خودش و تعداد زیادی از خانواده اش شیعه میشوند.....


ایشان میفرمودند حیف که ماایرانی ها یاد گرفتیم این شب ها را با ساز و موسیقی جشن بگیریم. اگر میدانستید فضیلت این شب چقدر زیاد است , چه بسا همه این شب را مانند شبهای قدر شب زنده داری میکردند...

پس بیاییم این شب بسیار با عظمت را قدر دانسته و احیاء نموده و در جهت تعجیل در فرج امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف و آمرزش گناهان دعا نموده و طلب بهترین ها را برای تقدیر یک سالمان از خداوند و صاحب امشب بخواهیم.


۶ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
سید مهدی

آخرین تصویر روز معلم از مرحوم آیت الله مصطفوی

این آخرین تصویری است که به اصرار زیاد در روز 12 اردیبهشت سال 1391 که بعنوان روز معلم بود از ایشان انداختم که تعدادی از طلبه های درس خارج ایشان نیز حضور داشتند و پس از پایان درس محضر آیت الله مصطفوی نشستند و عکسی به یادگار گرفتند و به یادگار در قاب تاریخ ماندگار شد. روح پر فتوح آیت الله مصطفوی غریق رحمت بیکران حضرت باری تعالی بگرداند.شادی روح همه اساتید , علما و شهداء مخصوصا این عالم خدوم فاتحه و صلوات

۸ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
سید مهدی

نحوه نام بردن استاد(آیت الله العظمی خوئی) توسط شاگرد( آیت الله مصطفوی)

 

وقتی کنار اساتید و بزرگان و مراجع مینشینیم برای هر لحظه آن درسی برداشت میکنیم . لذاست که میگویند جزو عمر ما حساب نمیشود...چون بیشتر عمرمان بیهوده میگذرد ولی وقتی پای درس استاد نشستی میبینی که زمان میرود ولی پربار و مفید.

بخاطر دارم که در محضر حضرت آیت الله مصطفوی رحمه الله علیه نشسته بودم و از اساتیدی که تلمز کرده بودند سوال کردم و هریک را با القاب زیبا و شایسته نام میبردند و توضیحاتی میفرمودند یادم است که تا به اسم آیت الله العظمی خوئی رسیدند , شروع کردند به گریه کردن و فرمودند عالم الجلیل قدر فقیه و.........حضرت آیت الله العظمی حاج سید ابوالقاسم خوئی رضوان الله تعالی علیه و توضیحاتی دادند...به دوستان عرض کردم ببینید چقدر زیبا نام استاد خود را بردند درحالی که ما اگر اساتیدمان  را ببینیم شاید سلام هم ندهیم ولی ایشان هم یاد آن عالم را زنده کردند , هم گریه براشون کردند و هم به ما یاد دادند که نام استاد را زیبا باید برد...

لازم به ذکر است که حضرت آیت الله مصطفوی بعنوان شاگرد اول درس آیت الله العظمی خوئی بودند و از طرف آن حضرت اختیار تام داشتند.....این شاگرد و استاد به نحوی بودند که وقتی آیت الله مصطفوی میخواستند عازم ایران شوند براشون گریه کردند و فرمودند واقعا حیف است که شما نجف را ترک کنید اگر بروید مانند ماهی که توی خشکی میماند کسی را جهت ارائه این علم ومطالبی که آموختید پیدا نمیکنید و .....

روح همه آنها غریق رحمت باد و در جوار حضرت امیرالمومنین(ع) مهمان باشند.و مارا شرمنده آن همه زحماتی را که برای تشیع و دین ما کشیدند نشویم

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
سید مهدی

خاطره ی افسر راهنمایی رانندگی از آیت الله مصطفوی

امروز پنجشنبه درکنار مقبره آیت الله مصطفوی بودیم که افسر راهنمایی رانندگی  تعریف میکرد: که یک روز برای گرقتن استخاره خدمت مرحوم آیت الله مصطفوی رفتم.آقا مشغول نوشتن  بودند وقتی من را دیدند فرمودند ؛شما کاری داشتید. من گفتم بله استخاره میخواستم.بعد بلند شدند و از اطاق خارج شدند.بعد از چند دقیقه دیدم آقا با یک سینی چای بالاسرم ایستاده بود.کلی  خجالت کشیدم.از اینکه خود آقا برایم چای ریخته بودند کلی خجالت کشیدم .رفتم تشکر کنم سرم به سینی خورد و چای ریخت, کلی آقا خندیدند و اونوقت خودم رفتم چای آوردم.بعد آقا استخاره کردند و من هم از منزل بیرون اومدم.برای اولین باری بود که خانه آقا میرفتم و ازاینکه خود آقا برام چای اورده بود کلی ذق کرده بودم و اینو به همه دوستان میگفتم که ببین چه اخلاقی داره این آقا به اینها میگم روحانی......جالب این بود که دقیقا مثل استخاره کارم انجام شد....چندروزی بعد خانمم که خیلی حال و روز بدی داشت و در منزل بستری بود, و مدام بیمارستان و دکتر میبردمش .به من گفت تروخدا من و ببر یک امام زاده یه کم شیون و گریه کنم.منم گفتم میبرمت پیش یه امام زاده زنده...خانمم را اوردم خانه آ قا و چون در حین کاربودم و آقا هم داشتند درس میدادند .خانم را گذاشته  و رفتم سر کارم...شب که اومدم خانه دیدم که بعد از مدتها خانمم غذا درست کرده بود.تعجب کردم و قضیه را از خانمم پرسیدم که چی شده.خانمم گفت آقا یه کم از توت هایی که باچای میخورد دعا خواند و به من داد و برام دعا کرد....آرامشی که پس از دعای ایشون  گرفتم ,ماهها بود که اینجور نشده .الحمدالله حالا حالش خیلی خوب و ما همیشه بیادشون هستیم ....از اون روز به بعد محضر آقا میرفتم و ایشون مثل همیشه خوش رو و خوشبرخورد و با آن خنده های منحصر بفردشون با من برخورد میکردند.

شب جمعه و شب لیله الرغایب است.همه گذشتگان علما , شهدا  را یاد کنیمو به روح پرفتوحشان بالاخص حضرت آیت الله مصطفوی بخوانیم حمد و سوره و صلوات.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید مهدی

شرکت حضرت آیت الله مصطفوی در مراسم حضرت سید الشهداء

فرزند حضرت آیت الله مصطفوی رحمه الله نقل میکند : شب هفتم محرم بود که یکی از هیئت های کاشان  از حضرت آیت الله مصطفوی برای حضور در هیئتشان دعوت نمودند. شب هفتم شب مخصوص آن هیئت بود.و من به همراه حضرت آقا روانه آن حسینه ای شدیم. در بین راه آقا فرمودند که آقاجان اسم این هیئت  چیه؟ عرض کردم اینجا اون هیئت نیست دوتا کوچه بالاتر است. حضرت آقا فرمودند بله میدانم ولی میخوام قبل از اینکه بریم اون هیئت یه سری هم به اینجا بزنیم.من هم ماشین را کنار حسینه پارک کردم و بعد از اینکه دست آقا را گرفتم وارد حسینه شدیم. حدود پنج یا شش نفری بودند و منبری جوانی هم در آن جلسه داشت سخنرانی میکرد. تا حضرت آقا را دیدند صلوات فرستادند و منبری هم که گیج شده بود فقط تشکر و عذرخواهی میکرد. رئیس هیئت هم گریه کنان دست آقا را بوسید و بلافاصله برای ما دو نفر چای آورد و اشک توی چشمام جمع شده بود. وبلافاصله از حسیه رفت بیرون. نمیدونم چی شد که دیدم مسجد پر از جمعیت شد. علی الظاهر , رئیس هیئت دویده بود بیرون و صدا زده بود که آیت الله مصطفوی اومده و مردم را جمع کرده بود..... بعد از سخنرانی همه نشستند و میکروفن جلو حضرت آقا گذاشتند که دعا فرمایند.......واقعا حس عجیبی به من دست داده بود....بعد ازاینکه سوار ماشین شدیم به آقا عرض کردم: آقاجون اشتباهی نیامدیم؟ اینجا که قرار نبود بریم؟! آقا فرمودند که میدانم اون هیئتی که میخواستم بروم  پراز جمعیت است اما اینجا دیدم کسی نیست جلسه بی ریا بود حاضر شدم.من برای جلسه حضرت سیدالشهدا (ع) رفته بودم فرقی نمیکرد چه هیئتی ....و در این هنگام رئیس هیئتی که قرار بود به آنجا برویم تماس گرفت و گفت آقا توی جلسه جا نیست من منتظر حضورتون هستم که بعدا به آنجا رفتیم....درس خیلی خوبی برای من بود .....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید مهدی

دعای حضرت آیت الله مصطفوی

دیشب به عیادت یکی از دوستانمان رفتیم که توفیق نبرد با داعش نصیبش شده بود. ایشان که نخواستند اسمشون جایی گفته بشه. تعریف میکرد: من هروقت میخواستم عازم بشم برای نبرد با داعش خدمت حضرت آیت الله مصطفوی رحمه الله علیه مشرف میشدیم. و ایشان در حقمون دعا میکردند و قبل از خروج در گوش راست و چپ دعا میخواندند. و الحمدالله سالم برمیگشتیم. حتی وقتی ایشان در بستر بیماری هم بودند برامون دعا میکردند. بعد از ارتحالشون خدمت پسر بزرگوارش آیت الله حاج سید محمد علی مصطفوی میرسیدیم . و همان کار حضرت آقا را انجام داده و برامون دعا میکردند. یک روز ماموریتی پیش آمد که بایستی عازم عراق میشدیم. ساعت ۲ نیمه شب بودیم . من با تعدادی از دوستان و درجه دارها اومدیم دم در خانه آقا و به آنها گفتم که اگر دوست دارید آقازاده آقارا بیدار کنیم تا برامون دعا کنند ولی دوستان موافقت نکردند. لذا پیشنهاد دادم پشت درب منزل آیت الله مصطفوی بنشینیم و دعای توسلی بخوانیم و مشرف بشویم. درنتیجه ما نیم ساعت دعا و توسل خواندیم و حرکت کردیم. روزی برای نفوذ به قسمتی باید نیمه شب حرکت میکردیم و من هم چون نقش تک تیرانداز داشتم با تعدادی از بچه های یزد یه گروه پنج نفره تشکیل دادیم و با یک بلد در منزلی پنهان شدیم. و منتظر بویم تا بلد ما بهمون بگه کی حرکت کنیم. یه کم ماندنمان در اون منزل طولای شدو من هم خوابم برد. در عالم خواب حضرت آیت الله مصطفوی را دیدم مثل همیشه همان لبخندهای منحصر بفردش به لبانش بود. روبه من کردند و فرمودند : حاجی از سمت چپ برو .نکنه سمت راست حرکت کنی و ...در این هنگام از خواب بیدار شدم و اون بلدی که همراهم بود گفت به طرف راست حرکت کنیم و به طرف مسجدی که در اون محل قرار گرفته برویم. من بهشون گفتم من سمت چپ میروم ولی آنها اصرار کردند که این چه حرفیه ...من خونه ای سمت چپ بود نشون کردم و در حال حرکت بودیم که خمپاره ای خورد دقیقا به همان مرد بلدی که همراهمان بود و در این حادثه متاسفانه ۴ تا از دوستانم شهید شدم و من هم مجروح شد و بدنم اصابت شش تا ترکش قرار گرفت....بعدا فهمیدیم که این بلد نفوذی همان داعشی ها بوده که قصد کشتن مارا داشته. .... این دوستمان بعدا داستانی هم برامون برای شفا گرفتنش تعریف کرد که خیلی جالب بود.در این هنگام همه دوستان برای شادی روح آیت الله مصطفوی فاتحه خواندن و صلوات فرستادند خدا رحمتشون کنه.


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید مهدی

خواب عجیب از حضرت آیت الله مصطفوی

امروز جمعه در مسجد حضرت آیت الله مصطفوی رحمه الله یکی از مریدان حضرت آقا بنام آقای فرجدخت تعریف میکرد:چندی پیشا توی منزل یه اطاق دارم که شبها نماز و دعاهامو اونجا میخونم و تاپاسی از شب اونجا بیدارم و هروقت توفیق باشه نماز شبی میخونم.چند وقت پیش بعد از خواندن نماز شب خوابم برد. در عالم خواب حضرت آقا را دیدم  که حدود ۴۰ سال داشت و جوان بود و زیبا و با ایشان در بازار پشت سر هیئت عزاداری میکردیم. روبه من کرد و فرمودند : فلانی آیه الکرسی بخوان. منم عرض کردم چشم. باز آقا فرمودند : فلانی آیه الکرسی بخوان. منم عرض کردم چشم ...برای بار سوم فرمودند : فلانی آیه الکرسی بخوان . منم فکر کردم شاید آقا میفرماید که بلند بخونم ..منم شروع به خواندن کردم که از خواب پریدم....وقتی بیدار شدم سه بار آیه الکرسی خواندم و باز خوابید...صبحی که بیدار شدم رفتم وضو بگیرم دیدم لب در اطاقم زمینش یه جوری هست که کف فرش زمین که ختایی هست تکون میخوره . اعتنا نکرده ووضو گرفتم و بعد از نماز صبح بلند شدم برای خرید نان . دیدم فرش خیس شده....تا فرش را کنار زدم دیدم تمام زمین خیس خیس شده ...خیلی ترسیدم و پسرم را خبر کردم. اونم چون منزلش بنایی داشت رفت و استاد بنای خودشون را فرستاد منزل ما. اون تا اونجا را دید گفت فلانی از خونه برید بیرون که این اطاق میره پایین .....  همون روز اطاقم ریخت ...استاد بنا گفت برو خدارا شکر کن... زیر اطاق کاملا خالی شده بود...چندین نیسان فقط آجر خالی کردیم تا زیر خونه را بازسازی کنیم.....حالا فهمیدم که اون خواب چی بود.....و من با خواندن آیه الکرسی حفظ شدم از بلایی که قرار بود سرم بیاید...خدارحمت کنه آقا را که همیشه حرف دلامو میشنید و تا اونجایی که میشد کمکم میکرد....حالا هم در خواب کمکم کرد .....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید مهدی

نسخه ای جهت رزق و روزی از بیان مرحوم آیت الله مصطفوی رحمه الله

فرزند مرحوم حضرت آیت الله مصطفوی رحمه الله  نقل میفرماید که :  صبح روز شنبه ای بود که من قرار بود , شهریه حوزه علمیه را بدهم و حضرت آیت الله مصطفوی رحمه الله در بستر بیماری بودند.  بخاطر کسالتی که داشتند  ملاقات مردمی ایشان نسبت به ماههای قبل خیلی کمتر شده بود و از طرفی مخارج حوزه علمیه حضرت آیت الله مصطفوی نیز بالا بود. به حضرت آقا عرض کردم : آقاجون , برای هزینه های مدرسه بایستی کاری کنید و هزینه ها بالاست . منم پولی ندارم که جوابگو باشم.همانطور که حضرت آقا بعد از نماز صبح  روی تختشان نشسته بودند فرمودند:" وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا ؛(این آیه مربوط است به سوره طلاق آیه 2 و 3) آقاجان فکرشم نکن خدا و امام زمان (عج الله)  درست میکنه.و مشغول به دعا خواندن شدند .کمتر از پنج دقیقه ای  نگذشته بود که قصد خروج از منزل داشتم تا به دفتر کار بروم ,  شخصی درب منزل را زد .و گفتند : با حضرت آقا کار دارم, من هم  بخاطر وضع حالشان گفتم : آقا کسالت دارند و نمیتوانند ملاقاتی داشته باشند. ولی حضرت آقا فرمودند : آقاجان برو درخانه ببین کارشون چیه؟.  لذا درب را باز نموده و کارشان را جویا شدم . وآن شخص بعد از پرسیدن مساله ای , پاکت پولی تحویل من  دادند تا به آقا بدهم و رسید دریافت کند.وقتی  آن پول را به حضرت آقا دادم , آقا فرمودند " وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا "....

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید مهدی

نذر کردن خانمی در مزار آیت الله مصطفوی

خانمی چندی پیش برسر مزار مرحوم آیت الله مصطفوی فاتحه میخواند و با خود یک جعبه شیرینی آورده بود. بعد از فاتحه تعریف کرد که :من هرهفته سر مزار آقا میام چندمدت پیشا اومدم از آقا گله کردم که پسرم نماز نمیخونه و خیلی بدشده.خیلی نذر کردم تاحالا . ولی اگر بچه ام خوب نشه دیگه نمیام سر مزارتون و با ناراحتی رفتم.روز بعد پسرم آمد و گفت مامان من میخواهم مشرف بشم حرم امام رضا (ع). بهش گفتم نمیخواد بری مشهد برو نمازتو بخوان.بعد برگشت و گفت مادرجان رفتم غسل توبه کردم و میخوام درست بشم......حالا منم آمدم نذرم رو بدم و ویه حاجت دیگه ای ازش بخواهم.بعد باحالت گریه گفت وقتی زنده بود درب منزلش باز بود و هیچ وقت دست خالی منو رد نکرد.مقبره اش هم همینجوره.خدارحمتشون کنه...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید مهدی

خاطره ای جالب از دعای آیت الله مصطفوی رحمه الله

روزی عده ای از آقایون در اطاق حضرت آیت الله مصطفوی رحمه الله نشسته بودند و در این حین شخصی خدمت آقا رسید و از آقا درخواست دعا کرد و ایشان برای آن شخص دعا خواندن. و بعد ازاینکه ایشان رفتند حضرت آقا ساعتشان را از جیب کنار قباشون در آورده و دیدن کار نمیکند و به دوستان گفتند که ساعتم مثل اینکه خراب شده . در این حال شخصی که آنجا نشسته بود به آقا عرض کرد. آقاجون شما که اهل دعا هستید خوب چرا برای خودتان دعا نمیکنید...البته با خنده ای معنادار و آقا فرمودند یعنی برای کار کردن ساعت دعا کنم؟ آن شخص با مسخره گفت بله...شما همه چیز رو با دعا و اینجور چیزا به مردم میگویید. درهمون حال حضرت آقا با حالتی خاص خودشون دعا کردن و فوتی برروی ساعت زدند و در عین ناباوری ساعت شروع به کار کردن کرد. بقیه آقایونی که آنجا نشسته بودند صلواتی فرستادند و به او شخص نگاه کردن.و بعد حضرت آیت الله مصطفوی درباره آداب دعا و ...مطالبی فرمودند.درضمن دعارا به مسخره نگیرید ماهرچی داریم از این دعا و توسلات است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید مهدی

داستانی از شهریه دادن آیت الله مصطفوی رحمه الله



شخصی به نام آقای سید محمد حسینی که افغانی هستند و در منزل حضرت آیت الله مصطفوی مشغول هستند , تعریف می کند: یکی از روزهای ابتدای ماه قمری بود که  حضرت آیت الله مصطفوی داشتن شهریه طلبه ها را آماده میکردند تا اینکه به آقای حجه الاسلام مطهری تبار  بدهند تا برای قم و بقیه طلبه ها تقدیم  کنند.  من هم مثل هرروز قبل از شروع کلاس درسشون که ساعت 8 شروع میشد , صبحانه ای آماده کردم تا ایشان میل کنند . با توجه به اینکه آقازاده کوچک ایشان کار مالی آقا را انجام میدادند و کاشان نبودند لذا چند میلیونی پول آقا کم داشتن این باعث شده بود اشتهایی به صبحانه نداشتند و در فکر فرو رفته بودند که چطوری این پول رو آماده کنند تا شهریه اینها داده بشه. در همین حال خانم پیری وارد منزل شد و با عرض سلام و ادب از آقا درخواستی ملاقات داشتند و من هم به ایشان گفتم بروید ساعت 10 بیایید. آقا الان درس دارند و بین دو درسشون تشریف بیاوردید. (لازم به ذکر است بین دو درس صبح و قبل از ظهر  و همچنین بعد ازظهر ها تا پاسی از شب وقت ملاقات مردمی داشتند) . ولی آقا فرمودند که من اشتهایی به خوردن صبحانه ندارم تا درس هم شروع بشه وقت داریم . به خانم گفتند بفرمایید داخل اطاق من خدمت میرسم. بعد از چند دقیقه ای خانم خداحافظی کردند و رفتن.آقا صدا زدن و گفتن آقاسید محمد بیا داخل . من رفتم دیدم پاکتی دست آقا هست . و دقیقا همان مبلغی که کم داشتند را این خانم برای آقا آورده بودند. آقا فرمودند که سید این حوزه و شاگردانش همه متعلق به حضرت امام زمان (عج) هستند. خود حضرت همه این مشکلات را حل میکند و ربطی به من و امثال من ندارد. لازم به ذکر است  من دیگه از اون روز تا بحال اون خانم را ندیدم.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید مهدی

برائت از دشمنان اهل بیت (ع) از زبان آیت الله مصطفوی رحمه الله


برداشتی ازییانات مرحوم حضرت آیت الله مصطفوی در جمعی از طلاب به مناسب ایام اعیاد ربیع الاول میفرمودند که : مراقب باشید برائت را از شما نگیرند..... اگر برائت از شما گرفته شود, یقین بدانید قبلش ولایت را از شما گرفته اند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید مهدی

نماز جماعت مغرب حضرت آیت الله مصطفوی رحمه الله علیه


 

به یاد یکی از زیباترین نمازهای جماعتی که در صداوسیما پخش میشد. نماز جماعت مغرب مرحوم حضرت آیت الله مصطفوی رحمه الله علیه در صحن زیارت حضرت هلال بن علی در شهر آران و بیدگل

نماز جماعت مغرب به امامت حضرت ایت الله مصطفوی رحمه الله علیه
حجم: 14.4 مگابایت
 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید مهدی

نماز شب ازدیدگاه آیت الله مصطفوی رحمه الله



حضرت آیت الله مصطفوی رحمه الله علیه در مورد نماز شب در جمع طلاب میفرمودند: دنیا و آخرت میخواهید نماز شب بخوانید.
حضرت آیت الله مصطفوی تا اواخر عمر شریفش در خواندن نماز شب پایبند بوده و میفرمودند که من هرچی دارم از همین نماز شب خواندن هایی است که از ابتدای دوره طلبگی ام میخواندم.
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید مهدی

خاطره ای از زیارت آیت الله مصطفوی درحرم حضرت امام علی بن موسی الرضا علیه السلام

 

 

درمورد زیارتهای که ایشان مشرف شدند خاطرات زیادی است که یکی از آنها که خیلی به نظر جالب می آید را عرض میکنم.

چندین سال پیش یکی از مریدان آیت الله مصطفوی (آقای دکتر فراست)وسیله ای نقلیه خریده بودند .لذا خدمت حضرت آقا رسیدند و پیشنهاد کردند که امشب شب بیست و هفتم رجب است دوست دارید با هم دیگر مشرف بشویم به حرم حضرت امام رضا علیه السلام. آقا هم استخاره ای میکنند و با مزاح میفرمایند اگر سالم میرسونید مشکلی نیست.همراه یکی از دوستان دیگر بنام آقای دانشوزیری حرکت میکنند به نیت زیارت حضرت در شب بیست و هفتم ماه رجب که از ایام زیارتی حضرت است. وقتی به مشهد مشرف میشوند در حرم بسته بوده بخاطر دیدار یکی از سران کشوری.چون برنامه ای در کاشان داشتن قصد برگشت را دارند و آقا خیلی گریه میکنه که اینهمه راه اومدیم و توفیق زیارت را نداشتیم.بعد از زیارت , همینکه میخواستند برگردند یکی از دوستان آقا را میبینه و اصرار که بایستی امشب بمانند و ایشان اون شب را در مشهد مقیم میشوند تا اینکه فردا به حرم حضرت امام رضا علیه السلام مشرف میشوند. در آنجا درحال دعا خواندن بودند که خدام برای نظافت وارد حرم شدند و افراد را جابجا نمودند .ویکی از خدام بنام آقای قزوینی خدمت آقا میروند و در گوش ایشان میفرمایند که اگر میخواهید حضرت را زیارت فرمایید بروید در قسمت بالا سر بنشینید و دعا بخوانید و در این هنگام افراد را بیرون میکنند حتی با اصرار زیاد هم آقای فراست و هم آقای دانشوزیری که خود را منتسب به آقا میشمردن اجازه ورود نمیدهند از اینجا به بعد را خود حضرت آقا میفرمودند که من مشرف شدم بالای سر ایستاده و درحال گریه که اینطور منو دعوت کردی و تشکر , که باز خادم , خدمت آقا میرسه و میفرماید حضرت آقا عرض کردن بنشینید بالای سر و دعا بخوانید (در مفاتیح آشیخ عباس قمی رحمه الله علیه میفرماید بالا سرحضرت بنشینید و دعا کنید) و بعد میفرماید که به حضرت سفارش مارا بکنید که سی سال است خادم حضرت هستم ازم راضی باشد.حضرت آقا میفرماید در حال خودم و گریه بودم که حضرت منو تنها دعوت کرده که ناگهان پرده از جلوی چشام برداشته شد و حضرت امام علی بن موسی الرضا علیه السلام را با یک لباده قهوه ای و خط دار و چهره ای زیبا و محاسبی زیبا مشاهده نمودم و عرض سلام کردم و سفارش آن خادم را کردم و ایشان لبخندی زدند و سپس و باحال گریه ای (به حدی که هرکی ایشون را میدیدند گریه میکردند) عرض کردم یا حضرت علی بن موسی الرضا خودت بهمون قول دادی سه جا به فریادمون میرسی و من اومدم خدمتتون نکنه منو رهاکنی و ....که دیگه چیزی از اون به بعد تعریفی نکردند.....

آخرین زیارت حضرت آیت الله مصطفوی رحمه الله در حرم حضرت امام رضا علیه السلام
حجم: 2.3 مگابایت
 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید مهدی

خاطره ای از استخاره آیت الله مصطفوی

یکی از شاگردان آیت الله حاج سید محمد باقر مصطفوی رحمه الله تعریف میکرد که اواخر عمر آقا , کمی کسالت داشتند و با آن حالشان باز تلفنها  مسایل را شخصا خودشون جواب میدادند . پیشنهادی به ایشان دادم تا یکی از شاگردان وطلاب جوابگوی تلفنهای شما باشند و در مواقع که مشکلی پیش آمد مزاحم آقا بشوند. ایشان بعد از تاملی فرمودند خوب بسم الله....و این کار را به من سپردم چون در مسایل کمی دقیق بودم....حدود یک هفته بنده جوابگو کلیه تلفنهای صبح آقا بودم. تا یک روز به آقا عرض کردم .آقاجون قربون جدتون بشم شما در نجف مشرف شدید و صبر امیرالمومنین را دارید من که دیگه نمیکشم از بس تلفن جواب دادم و ایشان با همان خنده های همیشگی و خاص خود فرمودند خسته نباشی. ...من بعداز دوسه روز به یکی از آقای سیدی گفتم شما از نزدیکان آقا هستید جواب تلفن ها رابدهید... یک روز  که  من منزل آقا بودم و ایشان یک هفته ای بود که تلفنها را جواب میداد سرساعت 10 صبح بود که دیدم با لحنی تند گفت چیکار داری هرروز دوتا استخاره میگیری آقا وقت نداره.بعد با ناراحتی تلفن را گذاشتند .آقا فرمودند چی شده؟ اون سید گفت نمیدونم این بنده خدا مریض چیه چند روز زنگ میزنه و دوتا استخاره میگیره...کاری ندارند مردم ....! آقا یه کم تو هم رفت و فرمود تو یک هفته اینجاهستی تحمل نکردی من بیش از ده سال سر ساعت 10 این بنده خدا زنگ میزنه  براش استخاره میگیرم یکبار باهاش برخورد نکردم...وروبه همه کرد و گفت دیگه دوست ندارم کسی تلفن جواب بده. مردم هزارجور گرفتاری دارن وقتی با یه استخاره در طول روزش آرامشش بهش دست میده,  چرا نکنم؟...لابد بیمار, وسواس داره و ....واقعا اونجا به اینهمه ایمان و صبر و نیت آقا پی بردم و شیفته رفتارش شدم

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید مهدی

آثار زیارت امین الله و زیارت عاشورا از دید آیت الله مصطفوی



مرحوم حضرت آیت الله مصطفوی در حالی که در بستر بیماری بودند در مورد آثار زیارت امین الله و عاشورا فرمودند :

بزرگان از علمای نجف ( قدس الله اسرارهم ) ملتزم بودند که هرروز زیارت عاشورای حسینی(ع) را جزو فریضه برای خود حساب کنند.و این فریضه که عبارت از یک زیارت مستحبی است که در روز عاشورا تشریع شده و ائمه اطهار حسب النقل روات حدیث ما مانند حضرت  امام باقر(ع) و حضرت امام صادق(ع) زیارت عاشورا را بعد از زیارت امیرالمومنین(ع) قرائت می فرمودند و کیفیتش را هم بزرگان از محدثین ما مانند مرحوم آشیخ عباس  قمی (ره) نقل میکند  .علمای بزرگ ما بعد از تشرف به زیارت حضرت امیرالمونین (ع) ضمن خواندن نماز حضرت و زیارت امیرالمونین  (امین الله ) و بعد از آن , نماز زیارت و سپس زیارت عاشورا میخواندند.

و با خواند این دوزیارت امین الله و زیارت عاشورا حاجات خود را میگرفتند و خود اینجانب مکررا برای گرفتن حاجات خود این دو زیارت را میخواندم. و اگر همان روز حاجت خود را نمی گرفتم روز بعد مسلما حاجتم برآورده میشد.

بر شما باد که هرروز ملتزم به خواندن زیارت امین الله در مرتبه اول و زیارت عاشورا بعد از نماز صبح با صد لعن و صد سلام باشید و سپس حاجات خود را از حضرت امیرالمونین(ع) و حضرت سید الشهداء (ع) بگیرید که حوایجتان برآورده میشود . یقین بدانید که با خواندن و استمرار در آن  اثرات آن را خواهید دید. آنقدر این موارد دیده وشنیده شده که منکری برای این ادعا باقی نمیماند که بخواهد این اثرات را انکار کند . ما تجربه کردیم و تجربه ما به ثبوت رسیده است

امیدوارم که همه حاجتمندان حاجات خود را از این دوبزرگوار و ائمه اطهار(ع)بگیرند.

لازم به ذکر است معظم له تا آخرین روز حیاتشان هم زیارت امین الله و زیارت عاشورا را ترک نکردند و باصدای حزین هررور میخواندند و اهل بیت معظم له نیز از این دعاها مستفیض میشدند. روحشان با حضرت امیرالمونین(ع) و حضرت سید الشهدا و حضرات ائمه اطهار محشور باد.       شهریور 1390

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سید مهدی